دختر خیابان(آخر)

ساخت وبلاگ

دخترک بیچاره به نانوا گفت هیچ راهی ندارد.نانوا با کمی تامل گفت می توانیم نان را به 3 قسمت تقسیم کنم و 2 قسمتش را به تو بدهم

دخترک با کمال میل قبول کرد و بعد یک قسمت از نان را خورد و شب قسمتی دیگر را خورد.

مردی که به او پول داده بود صبح به دنبال او آمد تا باز به او کمک کند ولی کمکی بزرگتر.او تصمیم گرفت دخترک را بزرگ کند.دخترک به خانه ی پیرمرد رفت و زندگی خوبی را آغاز کرد.

نظر یادت نره. 

امییرضا عطایی

دختر خیابان(آخر)...
ما را در سایت دختر خیابان(آخر) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1dastanara2 بازدید : 10 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1396 ساعت: 21:09